آسمان رنگین است

باز من شوق نوشتن دارم .... باز من جرات خواندن دارم..... از بابت هر آنکه تورا می خواند..... باز من نرگسی به دامن دارم...

آسمان رنگین است

باز من شوق نوشتن دارم .... باز من جرات خواندن دارم..... از بابت هر آنکه تورا می خواند..... باز من نرگسی به دامن دارم...

وقتی که هورمونهای زنانه قاط می زنند!

به گمانم منشاء یکی از مشکلات اساسی بشریت و زنیت از همین قاط زدن هورمونها باشد...

وقتی که این هورمونهای کوفتی بالا و پایین می شوند و آن دوره لعنتی در شرف شروع شدن است،زمین و زمان به هم دوخته می شوند و گویی طاق نیلوفری سیاه می شود!!

انگار وقتی نزدیکش می شود،زندگی بر سرت آوار است...هیچ چیز خوشحالت نمی کند!نه حیوان خانگی ات،نه شام در بهترین رستوران،نه دیدار دوستان قدیمی و جدید و نه شرکت در یک میهمانی باحال که فقط بزن و برقص باشد آنگونه که پاشنه پایت دهن باز کند و نه یک خرید حسابی در فروشگاه محبوبت و نه حتی شنیدن خبر خوبی از طرف یک ناشر گردن کلفت!!

دلت همه چیز می خواهد و به هیچ چیز راضی نمی شود!روحت به اشاره ای از هم فرو می پاشد و تمام ناراحتیهای پس پوس پوس پارسالا،به ذهنت هجوم می آورد و خودخوری آغاز می گردد و دلت می خواهد کسانی که زمانی در گذشته آزارت داده اند را به دار مجازات بیاویزی و از شر کابوسشان خلاص شوی!

دلت می خواهد به رنگ صورتی پارچه آشپزخانه به کیسه زباله یا ماهی یخ زده داخل فریزر گیر بدهی و ماهی تابه را بی جهت به در و دیوار بکوبی و از خودت صدا در آوری تا جلب توجه کنی...

و اینجاست که چندین فقره پاچه است که باید تهیه گردد تا عنایت شود و از هم دریده شود تا تب و تاب و نتایج قاط زدگی هورمونهای زنانه به مقدار کافی٬فروکش کند...

یکی دو روز اولش که همه چی سیاه است به سلامتی!! به تلنگر یا اشاره ای از هم فرو می پاشی و خدا نکند در محل کار،مدیرت احیانا" به تو بگوید که بالای چشم حضرت عالی،ابرویی وجود دارد!آنوقت است که همانجا استعفایت را امضا می کنی و بر فرق سر رئیس مذکور می کوبی و با گفتن گور پدرش!!خودت را آرام می کنی...

آنقدر فشارت پایین است که پلکهایت سنگین می شود و رنگت بسان رنگ گچ دیفال می گردد!آنوقت است که نای نفس کشیدن هم نداری!!چه برسد به قورمه سبزی پختن و کوکو سرخ کردن برای دلبرت!!

مشکلات ریزی مثل گم شدن نگین روی دمپایی حمام و تمام شدن زردچوبه داخل زردچوبه دان استیل!! و نپختن مرغ داخل فر گاز!!،آنچنان در نظرت بزرگ و لاینحل جلوه می کند که تنها اشک است که آرامت می کند!!

ای هوار!که چه بگویم از این هورمونهایی که قاط می زنند و دودمان خاندانی را به باد می دهند!!از همانهایی که وقتی در خون یک زن ترشح می شوند،زمین به آسمان می رود و آسمان به زمین می آید و همه چیز به هم گوریده می شود!!