شالگردنت مچاله در مشت من تاب می خورد.
صبحگاه عطر آن را به مشام می کشم. بوی مویرگهای خنک گردنت ، در سطر سطر بینی ام می نشیند و تا فراسوی سقف جمجمه ام خود را بالا می کشد .
به تصویرت خیره می شوم:
دوربینی در لا به لای آواز سبز جنگلهای خزر ، من و تو را در خلال لحظه ای ناب ؛ تاب نیاورده و پُر صدا خندیده است : چیک!
تو در کنار من ایستاده ای: منعطف و فاتح!
چشمان من در میان چارچوبی فراتر از آهنگ زمان می خندد. و دستان تو به انحنای پهلوی من آویخته است.
شالگردنت هنوز تاب می خورد ، در میان انگشتانم ؛
تمام سلولهایم روی چهارخانه های آبی و قرمز و سفید آن بکوب ، می رقصند.
اوللللللللللللللللل
:))))****!
چه عاشقانه و قشنگ
:))))****
معلوم میشه از این شال گردن خیلی خاطره های خوشگل داری مشی جون!![](http://www.blogsky.com/images/smileys/042.gif)
ای همچین بگی نگی!
سلام عزیزم
واقعا از اینکه با مشامت عشق را بو میکشی خوشحالم
جاودانه عاشق باشی
اشک رازی است
لبخند رایست
عشق رازیست
اشک آن شب لبخند عشقم بود ... (شاملو)
ممنون عزیزم!
شاملو گل گفته!!
همیشه عاشق بمونی لب پاییزو نبوسی
آخی!!! نازی!! به دلم نشس!!!!!!!!!!!!
وایییییییی چه حس ناب و قشنگی. توصیف اون عکس رو و لحظه گرفتنش رو خیلی دوستتتتتتت داشتم... چیک!
ایشالا همیشه به شادی... به عشق... به رقص...
مرسی ایدی جان! تو هم با من می رقصی؟؟؟
مشی جون کامنت من نیومده؟ به خدا کامنتیدم!![](http://www.blogsky.com/images/smileys/003.gif)
تازشم خانوم اینقدر شال گردن حاج آقاتونو مچاله موچوله نکن! دهه! خوب بخواد گردنشون بندازه خراب وامیسته!
باچه!!!
سلام مشی خانم خوبی ؟ دیدم خودت نیومدی خودم اومدم سراغت
مطلبت قشنگ بود ممنون
شاد ی با تو همراه ...
و آسمان گفتنی های بسیار دارد....
ممنون عزیزم! لینکت می کنم که دیگه گمت نکنم!
سلام.به قیافه ات نمی خوره این متن ها![](http://www.blogsky.com/images/smileys/017.gif)
وا!!! چرا؟؟ همه ش باید تلخ بنویسم؟؟
سلام خانومی
مرسی که به من سر زدی
برای عقد خواهرم باهاشون می رم خرید.
بازم به من سر بزن
حتمن!!
بابا این بنده خدا که زیر پیرهن هم نداره اونوقت شما صحبت از شال گردنی میفرمائین؟؟؟؟؟؟؟؟؟فرمایشا میفرمائینا
شما از کجا اونو دیدین؟؟؟ یا خدا!!
هم متنت خیلی قشنگ بود هم عکسات.
(من دیگه آدرسمو نمی زارم.چند تا پرنیان داریم مگه؟!!)
۱ دونه داریم اونم تویی جیگمل!!
چرا امروز همه آپهاشون عاشقانه است کلی کیف کردم. این عکس کنار دریات بینظیره دوستم دلم رفت کلی زیاد.
الهی!! ایشالا عید می ری شمال نازلی جونم!!!تموم عکسا واقعیه!:)))
قربون اون دل کوچیکت برم که دلتنگ شده. امیدوارم که زودی خوشحال ببینمت.
خدا نکنه عزیزم!! :)))****!!
چقدر این عکس دومی که گذاشته بودی با مفهوم بود...
اختیار دارین!
دیر به دیر میای پیش ما دوست جون!
اومدم به خدا!!!
واقعا این عکس ها روح آدم را زنده میکنند![](http://www.blogsky.com/images/smileys/003.gif)
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/003.gif)
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/003.gif)
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/003.gif)
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/004.gif)
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/004.gif)
جدی؟؟ ممنون!
خواهش میکنم![](http://www.blogsky.com/images/smileys/003.gif)
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/003.gif)
سلام خانوم
علیک السلام!
دوستم آپ شدم.
دلم برای دریا پر کشید !
دریا به بارون تو نزدیکه مسیح جان!
چقدر زیبا صحنه هارو توصیف کردی.آدم می تونست کاملا احساس بکنه.
به این میگن یه ذهن خلاق که مخصوص عاشقایی مثل شماست
ممنونم.نظر لطف شماس.
سلام دوستم
یکمدت نبودم
سلام!! چرا عزیزم؟؟
فوق العاده بود مشی جوننننننننننن
عاشقانه .
وای دریااااااااااااااااااااا.
وای عکس مشکوک:))
قربونت برم من!
عکس من و همسریه دیگه!منهتی از دور!!
؛من و تو را تاب نیاورده؛ قشنگ بود.
ممنون!
:))))
من آپم
چشم!
وای من عاشق اون کتاب نادر ابراهیمیمممممممممممممممممممممممممم
بار دیگر شهری که دوستش می داشتم!!
منم خیلی دوسش می دارم و خیلی هم با اون کتاب تو دوران دبیرستان خاطره دارم ایدی جونم اینا!!
ممنونم بهاران جونی اینا!!!!!!!!!!! بوسسسسسسسسس!
دوس دارم خیلی نوشته های نادر ابراهیمی رو ..
:))))***!!!
سلام
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/003.gif)
ممنون که سر زدی
ازنوشته ات لذت بردم
ممنون! لطف دارین!
سلام ممنون از نظرت دوست داشتم بدونم نظر دوستان چیه
:))))
هلیا مکی کبوتر بیندیش![](http://www.blogsky.com/images/smileys/003.gif)
نگرفتم! چی؟؟؟
آئینه را جلا ده کار از دعا نیاید
چشم!
احساس میکنم .. جالب بود ..
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/001.gif)
اما به تفکر زیااااااد نیاز داره !!
چطوری روی تو تاثیر داشت ؟
خیلی وقته از تو این بلاگ دور بودم !!
چه بد !
تاثیر گذاش دیگه! به معنیش ربط داره!
میگم دیگه کم کم بهار داره میرسه و فصل شال گردنی تقریبا تموم شده نمیخواین یه فکری هم به حال وبلاگتون بکنین؟؟؟؟؟؟؟؟
چی بگم والا! خیلی سرم شولوغه! نمی رسم بیام نظراتو تایید کنم!
امروز آپ می کنم دیگه! دارم بهاری می شم عمو!
سلام دوست عزیز.
قسمت بیست و پنجم خاطرات سرد به روز شد.
منتظرت هستم[گل]