آسمان رنگین است
باز من شوق نوشتن دارم .... باز من جرات خواندن دارم..... از بابت هر آنکه تورا می خواند..... باز من نرگسی به دامن دارم...آسمان رنگین است
باز من شوق نوشتن دارم .... باز من جرات خواندن دارم..... از بابت هر آنکه تورا می خواند..... باز من نرگسی به دامن دارم...درباره من
روزانهها
همه- سیب کال
- هوای حوصله... شعرگونه های من
- وبلاگ رسمی سارا صولتی رمان ۱۸ هزار صفحه ای
ابر برجسب
عاشقانه برای فرزندم...جدیدترین یادداشتها
همهنویسندگان
- ممو 208
بایگانی
- مرداد 1392 1
- اردیبهشت 1391 1
- فروردین 1391 1
- اسفند 1390 1
- دی 1390 4
- آذر 1390 2
- شهریور 1390 1
- مرداد 1390 2
- تیر 1390 1
- خرداد 1390 3
- اردیبهشت 1390 2
- فروردین 1390 1
- اسفند 1389 1
- بهمن 1389 2
- دی 1389 3
- آذر 1389 1
- آبان 1389 1
- مهر 1389 1
- شهریور 1389 1
- مرداد 1389 2
- تیر 1389 2
- خرداد 1389 5
- اردیبهشت 1389 5
- فروردین 1389 5
- اسفند 1388 7
- بهمن 1388 6
- دی 1388 6
- آذر 1388 7
- آبان 1388 5
- مهر 1388 6
- شهریور 1388 6
- مرداد 1388 4
- تیر 1388 6
- خرداد 1388 5
- اردیبهشت 1388 6
- فروردین 1388 3
- اسفند 1387 5
- بهمن 1387 5
- دی 1387 6
- آذر 1387 7
- آبان 1387 8
- مهر 1387 8
- شهریور 1387 7
- مرداد 1387 9
- تیر 1387 12
- خرداد 1387 25
بدرود...
روزی این شهر و دیار را ترک می کنم من مردمان میگسار را ترک می کنم
من زادگاهم را ترک می کنم زین پس آزادگاهم را ترک می کنم
من این شهر نور را ترک می کنم این گدایان کور را ترک می کنم
من همه کس را ترک می کنم نرده های این قفس را ترک می کنم
من شکستن را ترک می کنم من ساختن را ترک می کنم
من سراب را ترک می کنم این لحظه های ناب را ترک می کنم
من مرغان عندلیب را ترک می کنم این طعم فریب را ترک می کنم
من شهر غمها را ترک می کنم سرزمین آدمها را ترک می کنم
من وست سیاه شب را ترک می کنم من بیماران غرقه به تب را ترک می کنم
دل سوختگان را ترک می کنم جفا آموختگان را ترک می کنم
من زندگان را ترک می کنم به ظاهر مردگان را ترک می کنم
من خونین جگران را ترک می کنم من اندوه دگران را ترک می کنم
چکاوکان آسوده بال را ترک می کنم آشیانه های بی خیال را تر ک می کنم
من سخن سخت تو را ترک می کنم تنهایی لزج و لخت تو را ترک می کنم
من شهر دریاها را ترک می کنم جمعیت غرقه به غوغا را ترک می کنم
ماهیان را ترک می کنم همه دریاییان را ترک می کنم
من جاده را ترک می کنم انحنای خطوط ساده را ترک می کنم
من قلبم را نم نمک ترک می کنم من تنم را نرم نرمک ترک می کنم
من تا رهاییت را درک می کنم من خواب رفتنت را ترک می کنم
سلام..خیلی زیبا بود...یه لحظه رفتم توی فکر که من چه چیزهایی رو باید ترک کنم دیدم شد یه دنیا نکته..البته بعضیهاش هم با ماله شما مشترک بود....شاد باشین دوست عزیز...
سلام.
ممنونم. اتفاقا" این شعرمو زیاد دوس ندارم! اما درسته بعضی چیزها رو باید ترک کرد و به حال خودشون گذاشت.
سلام.وب جالبی داری.این شعر هم قشنگه
من از
من قلبم را نم نمک ترک می کنم من تنم را نرم نرمک ترک می کنم
من تا رهاییت را درک می کنم من خواب رفتنت را ترک می کنم
خوشم اومد.راستی ممنون از راهنمایی که کردی ولی قسمت ۲ شو هم بخون
خیلی ممنونم.
اااااااا
دوستم ... نشدااااااااااا ...
اگه تو ترک کنی ... پس من چی ؟؟؟؟؟؟؟
منم میام :*
قربونت ...
منم مثه خودت اره .. ! به روزم
تو بارون که رفتی شبم زیرو رو شد
یه بغض شکسته رفیق گلو شد
تو بارون که رفتی دل باغچه پژمرد
تمام وجودم توی آینه خط خورد
هنوز وقتی بارون تو کوچه می باره
دلم قصه داره دلم بی قراره
نه شب عاشقانه است نه رویا قشنگه
دلم بی تو خونه، دلم بی تو تنگه
یه شب زیر بارون که چشمم به راهه
می بینم که کوچه پر نور ماهه
تو ماه منی که تو بارون رسیدی
امید منی تو شب نا امیدی
تو بارون که رفتی شبم زیرو رو شد
یه بغض شکسته رفیق گلو شد
تو بارون که رفتی دل باغچه پژمرد
تمام وجودم توی آینه خط خورد
هنوز وقتی بارون تو کوچه می باره
دلم قصه داره دلم بی قراره
مرسی که اومدی مری جان!
از شعر قشنگت هم ممنونم!
سلام
وای بازم نبودم و ماشا الله شما هم که چند تا چند تا دارین اپ میکنیم .شعرتون قشنگ بود مثل همیشه از اونایی که وقتی ادم میخونتشون حس میکنه باید یه تکونی به خودش بده این ترک کردنا یی که گفتین ممکنه برای هر فرد معنی خاص خودشو داشته باشه به هرحال ممنونم از اینکه بهم خبر دادی متاسفانه چند ماهیه مشغله کاری و ذهنیم زیاد شده اگه دیر به دیر میام به خاطر اینه
ساقیا آمدن عید مبارک بادت وان مواعید که کردی مرواد از یادت
در شگفتم که در این مدت ایام فراق برگرفتی ز حریفان دل و دل می‌دادت
برسان بندگی دختر رز گو به درآی که دم و همت ما کرد ز بند آزادت
شادی مجلسیان در قدم و مقدم توست جای غم باد مر آن دل که نخواهد شادت
شکر ایزد که ز تاراج خزان رخنه نیافت بوستان سمن و سرو و گل و شمشادت
چشم بد دور کز آن تفرقه‌ات بازآورد طالع نامور و دولت مادرزادت
حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت
حافظ شیرازی
سلام پروانه جون!
مرسی که سر زدی! این دفه که خیلی منو شرمنده کردی! از شعر حافظت هم ممنوم!
کار همیشه هست اما لحظه های خوب مث حباب زودگذزن .باید اونا رو در یابیم.
پاینده باشی عزیزم.(ولی من خودم زیاد ازین شعرم راضی نیستم!!!!!!!!!)
خیلی هیلی خیلی شعر قشنگی بود
همه چیز خوبهههههههههههههههههههههه
سلام... خوبی؟ خیلی وقتها ترک کرد خیلی خوبه... یه زمانی منم فکر میکردم قلبم رو باید ترک کنم. خیلی تلاش کردم. شاید واقعن ترکش کردم. الان نمیدونم چقدر راضیم. قلبم کجا و من کجا... قلبم تنهاست... گناه داره. نباید ولش میکردم. نباید ولش کنی.
سلام ایدی جون!
اولن که من این شعرمو اصلن اصلـــــــــــــــــــــــــــــــــن دوس ندارم.
نمی شه قلب و ترک کرد.قلب مث نفس می مونه! اگه ساده بگیری عمرت فناست.
سلام مشی جون.. صبح شنبه به خیر... من دلم میخواد دلی تنگیهام رو ترک بکنم
لام عزیزم.
صبح تو هم بخیر.
هر چیزی که بد باشه و بهت ضرر بزنه رو ترک کن.البته بعضی چیزا بدن اما ترکشون مشکله!
من تا رهاییت را درک می کنم من خواب رفتنت را ترک می کنم
این یه بیت غوغا بود.
همیشه موفق باشی!
ممنونم عزیزم.
سلام خوبی؟
عالیه
مرسی عجیجم!
سلام.قسمت اول خاطرات سرد آپ شد.منتظر نظرت هستم دوست من
سلام.وب دوم خاطرات ۷۹ تا آخر ۸۲ است
و وب چهارم از ۸۳ تا آخر ۸۵.
نمی دونم خیلی دعوا می کردیم.انقدر اذیتم کرد که ازش متنفر شدم
سلام عزیزم
مثه همیشه خیلی قشنگ و با احساس و لطیف نوشتی
اما می خوام بدونم چرا اینهمه چیزهای قشنگو ترک میکنی؟
چکاوکان - دریاها - جاده ها - دلسوخته ها - مرغان عندلیب و ....
سلام مینا جون.
بعضی وقتا که آدم ناراحته انگاری چیزای قشنگ هم بهش دهن کجی می کنن مث عندلیبان چکاوکان دریاهاو...
جوجو منو ترک نکنی.
نه عزیزم! هرگز!
نه کجا میری؟؟؟؟؟
ترک نکن ما را
باحال بود
مرسی ! نه بابا حالا حالاها بیخ ریشتون هستم و هی آپ می کنم و باید زحمت بکشین نظر بدین!
تو چرا می خوای همه چیز رو ترک کنی
آدم که دنیا رو به این سادگیا ترک نمی کنه
شاید! اما وقتی اجل بیاد که دیگه نمی شه کاریش کرد!
سلام دوست عزیز...من وبلاگم رو با یه مطلب جدید آپ کردم...
سلام
زیبا بود شعر اما تو نرو...
عادتای بد رو باید ترک کرد نه چیزهای خوب رو
سلام
وبلاگ بسیار جالب و مطالب شان همچنان جالب تر از آن است
موفق و پیروز باشید
معصومی
ممنوم!
salam site khoobi darin , be ma ham sar bezanin , mamnon az site khoobetoon , age khastin link bokonin ,mer30 bye
چقدر تو غصه می خوری آخه
این شعر ترک خیلی معنی داشت. چرا پست جدیدت رو بستی؟
خوب چی کار کنم؟ اینطوری سبک می شم!
قربونت برم عزیزم.هیچوقت نمی تونم کامنتای تو رو جواب ندم!
نه عسیسم! درس می شه!
سلام مشی جون
با پست آخرت خیلی همزاد پنداری کردم...
خوب می تونم احساستو درک کنم...
مرسی بلوطم!ممنون از همدردیت!
چقدر متن بالا زیبا بود ...
بازم بیا .
راستی عروسکه هم تا شهریور آماده نمی شه ...
سلام مشی جونم
وای چقدر این متن هیزم قشنگ بود.
کلی منو به فکر فرو برد. خیلی حرف داشت توشت دختررررررررررررررررررر.
هر کاری کردم نظراتش وا نشد عزیزم. مجبور شدم این جا بنویسم.
مرسی سحر جونم!
خودم بسته بودمش! ممنون که اومدی!
عزیزم ممنون ولی من چون من ترم نه هستم فقط ۵ واحدم مونده میخوام بیام پیشه همسری والا نمی آمدم حالا نظرت چیه؟ کسی که تهران مرکز رشته مترجمی زبان انگلیسی درس بخونه نمی شناسی؟؟؟؟ چون میخوام از استاداش چیزی بدونم ممنون میشم کمکم کنی
چیزی شده ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
متن بالائی قلبمو تکوند
مثه نا امیدی در امید
یا امید در عین نا امیدی
دعا میکنم خوب باشی و هیچی نشده باشه
آره خانومی دلم گرفته! راستی به تو هم تبریک می گم!
سلام خانم خوشگله.
حالت چطوره؟
ببین من تا حالا ندیدمت اما یه حسی بهم میگه باید خیلی خوشگل باشی.
اول کامنتتو توی وب خودندم و نگران حال همیشه بهاریت شدم - حالا هم که اومدم نوشته های بالا رو خوندم(بازهم که نظر دهیش غیر فعاله!!!) فهمیدم که این دوست عزیزم انگار زیاد بهاری نیست و بارونی شده - بارون پاییزی نه بهاری!
اون هیزم را رها کن و دل ببند به شاخه ای که داره سرک میکشه توی اتاقت اما تو هنوز ندیدیش! اما اون خیلی وقته که منتظر نور چشمای ناز توست.
سلام مینا جونم!
مرسی که اینقده لطف داری! حالا یه دفه عکسمو می زارم !
عجیجم بعضی وقتا آدم مجبوره هیزمه رو هی بسوزونه و هی دوباره
امتحانش کنه که برگ بده! آره چشمامو باید بشورم و جور دیگه ای باید ببینم!
شاید تو راست بگی. اون شاخه ای که سرک کشیده تو اتاقم ارزشش از هیزمه بیشتر باشه!
ممنــــــــــــــــــــــــــونم عزیزم.
سلام مهشادی
دوستم هر وقت خواستی این شهر و ترک کنی منم خبر کن که باهم ترکش کنیم...نمیدونی چقدر دلم میخواد منم شهر غم ها را ترک کنم... یعنی میشه که بشه؟
خوفی؟
خیلی پست قشنگی نوشتی ... هیزم و دارم میگم... ولی چرا نظراتش و بستی دخملم؟
این جریان هیزم حکایت نرود میخ آهنین در سنگه یعنی چوبی که هیزم شد دیگه به هیچ وجه برگ و بر نمیده... حکایت هیزم و سنگ هم حکایت بعضی از آدماست که هر چقدر بهشون خوبی میکنی و دستشون و میگیری... عوض اینکه قدر بدونن و محبتت و با محبت جواب بدن... تو روت چنگ میندازن و برات دندون تیز می کنن! چرا اینجوریه مهشادی؟ ایراد از ماست یا هیزم یا سنگه یا آدما؟ ها؟ ایراد از کیه؟
این شعرت هم که دیگه آخرشه! خیلی قشنگ بود
مواظب خودت باش دوست جونم.
در پنا ه حق باشی
سیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام بهار جونم! کامپیوترت درس شد؟؟
باشه عزیزم خبرت می کنم! با هم 2 تا بلیط می گیریم و راهی never hood می شیم!
هر وقت ناراحتم نظراتو می بندم!
قربونت برم! مرسی از تعریفت. واقعن که آدم بعضی وقتا هر چی میخ می کوبه تو سنگ که هیچی تو
پنبه هم فرو نمی ره! اونایی هم که بهشون محبت می کنی و چنگت می زنن رو باید از زندگیمون بیرون
کنیم! البته اگه بشه! آره هیچ وخ هیچ کس قدر تو رو نمی دونه! خیلی سخته!
چرا پست بالایی نظرش بسته است.........خیلی حال کردم منم فکر کنم تو زندگیم از این هیزمها زیاد سبز کردم............درکت نمی کنم چرا نظرها رو می بندی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام آزاد جان!!
وقتی خیلی ناراحتم کامنتا رو می بندم !
من آپماااااااااااا..............
چرا نمیشه واسه مطلب بعدیت کامنت گذاشت(مطلب هیزم)؟؟؟خیلی قشنگ نوشتی ولی نگرفتم منظورت از هیزم کی هستش...میدونم که امکان داره یه استعاره باشه یا هر چیز دیگه....شاد باشین...
______________________________
___1722545325981_______________
_2125445335332588______________
741353322222221388_____________
4523322222222211246_____________
03233222222222221111222223499____
6412222222222222233555555532508___
29122222222222222222333332332188__
_83122222222222222222222222217288_
_6911222222222222222222222221__485
__831122222222222222222222227__388
__58212222222222222222222211___088
___80172222222222222222227____888_
____867222222222222221______0888__
____18512222222211_______488886___
_____887777__________68888887___
______88________508888888______
_______85488888888885_________
______________________________
rasti upam belakhare :D
khoshal misham dobare biyayi
roozat barfi :)
. .......................... .
chera bala nemishe nazar dad ?
kheili naz booda!!!!!!!!!
az khodet bood ?! :)
eyvaL jigareto eshgheeeeeeeeeeeeee
roozat barfi
مرسی عژیژم!
باشه می آم! آره مال خودم بود.
سلام
خیلی جالب بود.
آخرین یادداشتت جایی واسه نظر دادن نداشت اما خیلی زیبا بود...!
راستی تو قسمت لینک هات که نوشتی لاو اگه می شه به ساز دل تغییرش بده . ممنونم عزیزم
ممنون. باشه حتمن.
بهد از مدتها سلام دوباره
این پست هیزم شما خیلی ظریف و زیبا بود به نکته خیلی ریزی اشاره کردی که شاید خیلی وقتا ما درگیرشیم اما به روی خودمون نمی آریم.
موفق باشید
ممنون لطف دارین!
من آپم ............
چرا اینقدر غمگین ؟؟؟؟؟؟
کم پیدایی عزیزم ! انشالله که شاد و موفق و برقرار باشی. فدااااات.
مرسی مری جان!
بهتر شدم عزیزم!
ممنون!
هستم!
کجائییییییییییی
چرا نیستی؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مرسی بابت تبریک
دلم برات تنگ شده ...
چرا نیستی ؟؟؟؟؟؟؟؟
بیا و این بلاگ و از غم در بیار
اومدم عزیزم! اومدم!
سلام خواهر.
من هرچی توی این ظلمات نگاه کردم لینکم را ندیدم.
میشه بگی لینکدونیت کجاست؟
البته در کوری من شکی نیست ولی این دفعه هر چی نگاه می کنم نمی بینم والله!!!!
سیلام خواهری!
خانومی سمت راست وبلاگم تو آخرین لینکی عزیزم! با گل بارون زده هم لینکت کردم! یه دفه دیگه نگاه کن! می بینی!