آسمان رنگین است

باز من شوق نوشتن دارم .... باز من جرات خواندن دارم..... از بابت هر آنکه تورا می خواند..... باز من نرگسی به دامن دارم...

آسمان رنگین است

باز من شوق نوشتن دارم .... باز من جرات خواندن دارم..... از بابت هر آنکه تورا می خواند..... باز من نرگسی به دامن دارم...

جاده...

جاده انگار زیر چرخهای زبر زمان کشیده می شود.

من اما  درسایه تو و بر شانه ات آرمیده ام.

جاده تا انتها  در ورای زندگی ابرها ، در بستری از آسفالت سیاه پر سنگیریزه ،خفته است.

مقصد گاهی مه آلود و گاهی خورشیدوار می شود.

راه به آسمان می رسد و کناره ها لبریز خاک شور و تپه های بی فکرند. 

تر شدن پی در پی را می شناسم.

می دانم که در خلال این روزهای جاده ای ، چقدر مشعوفم! و از حیرت قلبم در میان بحبوحه احساس ، سیر می خندم!

می دانم که انتها خط خطی ست ومن  به شوق آغاز دل بسته ام!

شوقی کودکانه  مخلوطی از حس بادبادکی  در شبهای بلند مرداد.

نظرات 26 + ارسال نظر
نازلی شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 11:00 ق.ظ http://darentezarmojeze.blogsky.com/

فکر کنم دلت یهو غنج زده که اینو نوشتی خیلی عالی بود. کلی لذت بردم.

قربونت برم! چه خوب فهمیدی و منو درک کردی!

بلوط شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 11:22 ق.ظ

برایت شادترین لحظه ها رو در کنار همسر خوبت آرزو می کنم دوست عزیزم

ممنونم بلوط عزیز و صبورم!

ماتیلدا شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 03:38 ب.ظ http://ئatilda1992.tk

امیدوارم شاد ترین لحظه ها و قشنگترین لبخندها رو داشته باشی

ممنونم عزیز مهربونم!

ایده شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 03:45 ب.ظ

چرخهای زمان زندگی منم خیلی خیلی زبره... انگار نمیخواد کشیده شه و رد بشه...
من اما سایه و شانه و اینها ندارم. واسه همینم خیلی دیر میگذره. دعام کن خیلی... منم میدونم و میفهمم که انتها خط خطیه و منم مث تو به یک آغاز دل بسته ام.
اما داستان من کجا و داستان تو کجا...
داستان تو سر آغاز یکی شدنه و داستان من سرآغاز تا ابد یکی ماندن...
دعام کن خیلی

قربون اون دل کوچیکت برم من ایده جونم! چرا آخه؟؟دیگه ازین حرفا نزنی هااااااااا!
تو هم 2 تا می شی فقط صبر کن! درست می شه! همچین بیایی و عشقولانه بنویسی!
چقدر قشنگ نوشتی ! چه حزنی تو نظرت بود.

بانوی سیمیا شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 04:21 ب.ظ http://www.serkis.blogfa.com

سلام...
به یاد مروارید های سنجاق شده بر دلمان،
باری که می گذرد پاس فزونی نعمت است در قبله گاه شقایق...
و افسونگر زمانه در پس پرده های تجلی وجود...
که رخ در رخ عشق اثبات وجود می نماید از لحظه های پر اتاب زندگی....

چه قشنگ!!

شیده شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 05:47 ب.ظ

چه موضوع جالبی
جاده! مثل زندگیه

چه خوب که تو همیشه می فهمی!

سلام همسایه های 5 شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 09:33 ب.ظ http://rezatehranii5.blogsky.com

سلام.به نظر من تو متن ادبی بهتری
خود دانی
من هم فعلا نه!!!!!!!!!!!!!!

چرا دعوا می کنی خوب! شاید...

ساز خدا شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 10:20 ب.ظ http://sazekhoda.blogfa.com

سلام........سال داره تمام میشه.......می خواهیم با هم دعا کنیم.......لطفا دعاهاتون را و یا درد دلهاتون و یا شکر گذاریتون را در یک سطر بنویسید....................و آدرس وبلاگتون را در انتها...دعاهاتون را در پست پانزدهم من بنویسید تا من آن را در پست جدیدم بگذارم...وقت پرواز یک پرنده التماس دعا

´°●¤◦( دزیره )◦¤●°` یکشنبه 11 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 12:15 ق.ظ http://desiree.blogfa.com/

:*
منو یاد خاطره های اسفند ماه انداخت

آخی! من تو ماه رمضون بیشتر خاطره دارم!

ایده یکشنبه 11 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 07:40 ق.ظ

سلام مشی جونم. مرسیییییییی واسه کامنتهات دوستم...
اسم و آدرس اون آرایشگاه رو بهم بده لطفن. اگر شماره تلفنم داره ممنون میشم بهم بدی!
راستی در مورد ؛اون؛ آره دیگه! همون که گفتی... به نظر منم خیلی خیلی مغروره! اگر بدونی چی کار کردم... میمیری از خنده. حالا ایشالا سر فرصت واست تعریف میکنم.

حتمن خانومی!‌برات می نویسمش!

بهاران یکشنبه 11 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 08:19 ق.ظ http://chalesh.blogsky.com

ومن به شوق آغاز دل بسته ام...
عالی بود مهشاد جون... عالی

مرسی عزیز!

بلوط یکشنبه 11 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 10:22 ق.ظ

سلام مهشاد جونم خیلی ممنون از کامنتت عزیزم حرفت کاملاً درسته...خدا به شیوه های مختلفی همه ی ما رو آزمایش می کنه...
ممنون که بهم امید دادی. قربونت برم خانومی

خواهش می کنم عزیزم!
حرفی که زدم عین حقیقته خانومی!

راضیه یکشنبه 11 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 01:17 ب.ظ http://salhaye-sabouri.blogfa.com

چقدر زیباست این احساساتی که آوردی روی کاغذ...آرامش بزرگترین کیمیاست...حفظش کن عزیزم...

ممنون خانومی!! می دونم که کیمیاس!

سلام همسایه های 5 دوشنبه 12 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 09:37 ق.ظ http://rezatehranii5.blogsky.com

سلام

علیک السلام آقای تهرانی!

سولماز دوشنبه 12 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 02:11 ب.ظ http://www.soldash.blogfa.com

سلام خوفی؟ منم خوفم؟
به منم یه سر بزن

حتمن!

inموریx دوشنبه 12 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 02:31 ب.ظ

جالب بود.....وسط کار اینجور متنها رو خوندن به آدم روحیه لطیف میده

خواهش می کنم! قابلی نداره!! :))

داستانسرا(عمولی) دوشنبه 12 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 11:20 ب.ظ http://www.bmiblog.ir

پس نتیجه اخلاقیش اینه که مشعوفین بالاخره.خب گرفتیم مطلبو

خلاصه دیگه اینطوریاس عمو!!!!

سلام همسایه های ۴ سه‌شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 11:26 ق.ظ http://rezatehranii4.blogfa.com

سلام.قسمت چهاردهم خاطرات سرد را آپ کردم.منتظرتم

کارمند کوچولو سه‌شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 01:05 ب.ظ http://adarehyema.blogsky.com

سلام مشی جون... ایشالا همیشه خوش و خرم باشی

ممنونم عزیز دلم!

دیزگاه چهارشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 09:53 ق.ظ http://dizgah.blogfa.com

ممنون دوست عزیز


عزت زیاد

:))))

بهاره.ع چهارشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 04:10 ب.ظ

مبارکه مشی جونم:-*

ممنونم عززیزم!!

سلام همسایه های ۴ چهارشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 07:29 ب.ظ http://rezatehranii4.blogfa.com

سلام.چه خبر؟
شعر نو بگو مثل من!

سلام! به روی چشم!
یه شعر توپ امروز گفتم شنبه آپ می کنم!

سحربانو پنج‌شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 12:13 ق.ظ http://samo86.blogsky.com

به به چه عشقولی.
ایشالا همیشه شاد باشی مشی جونم.

:))) بوسسسسسسسس!

پیرهن پری پنج‌شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 01:26 ق.ظ http://pirhanpari.blogsky.com

:)
مشی واقعن نمیدونم چی بگم ، خیلی خوب بود ، مرسی از این همه حس خوب که منتقل میکنی با این کلمه ها

عزیزممممممم

سلام همسایه ها پنج‌شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 10:09 ق.ظ http://rezatehranii.persianblog.ir

سلام

سلام!

سلام همسایه های 5 شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 10:02 ق.ظ http://rezatehranii5.blogsky.com

سلام اول هفته.
روزت خوش

:)))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد