آسمان رنگین است

باز من شوق نوشتن دارم .... باز من جرات خواندن دارم..... از بابت هر آنکه تورا می خواند..... باز من نرگسی به دامن دارم...

آسمان رنگین است

باز من شوق نوشتن دارم .... باز من جرات خواندن دارم..... از بابت هر آنکه تورا می خواند..... باز من نرگسی به دامن دارم...

شهریوری

شهریور ماه من است...

روزهایی که مملو از گندمکهای طلایی پر لبخند است و آفتاب کمرنگ کجکی به زمین می خندد..

در ماه من،همه چیز به هم آمیخته است: گرمای تابستان...و برگهای پاییز چنار...باران نم نم ابرهای حوصله و کوچ پرستوهای مهاجر...

دوستت دارم ماه زاده شدنم...تک تک روزهایت را می پرستم و آسمان و ثانیه هایت را نفس می کشم...اینکه در روزهای آخر تو طلا درو می کنند،ستودنی ست...

دیشب خواب دیدم که با تو در خلنگزارهای طلایی می دوم و دست گرمت در دست من است و من چه حظی می بردم از بودنت...از 31 روز تکاملت...

زاده شدنم را اول به خدا و مادر مدیونم و بعد به تو  شهریورم...