من با خاک خوب سرزمین پرچینهای عادت یکرنگم و این حس یکرنگی لحظه ای از ذهن خواب آلودم دور نمی شود.
از رنگها بیزارم و رنگ خاک روشنترین نقطه تجسم ابدیت و زندگی من است.
ابرهای ظهر عمیق بارشند و من با روحی چند لایه در عمق خاک ، پی ریشه ام می گردم.
قیر شب سرد به پایم آویخته است و بالهای احتزاز را قیچی می کند. طلوع باران در چشمان
<او>ست و ریشه هایم پا گرفته در غبار ملکوت.
بندهای زمینی ام را بشارت پرواز می دهم. از تمارض جسم خاک می گریزم و پرواز می کنم تا
عمق آشیانه . تا آنجا که محو می شوم در سبزی خوابش؛ برمی خیزد ، لبخند می زند و من
در عطر رهایی ثانیه ها غرق می شوم ، تا خود لبخندش می شکفم.
من رهسپار خلوت <خدا> می شوم.
کشتارملت آذربایجان جنوبی دروازه های جهنم را به روی ایران خواهد گشود
اتحاد جماهیر شوروی،
جمهوری شوروی آذربایجان،
باکو، 20 ژانویه سال 1990م. (حتما مطالعه کنید)
در اولین ساعات ژانویه سال 1990، سالداتهای تازه نفس ارتش سرخ، تحت فرمان میخائیل گورباچف صدر حزب کومنیست اتحاد جماهیر شوروی، وارد جمهوری شوروی آذربایجان شدند. سربازان کمونیست سراپا مسلح، سوار بر تانکهای روسی عازم میدان مرکزی شهر بودند.
درست در مقابل ساختمان باشکوه دولت، روبروی مجسمه عظیم لنین، دهها هزار تن از ملت آذربایجان شمالی تجمع کرده و با تمام وجود فریاد می کشیدند: آذربایجان- آذربایجان!
http://babak-asgarlari.blogsky.com/1387/04/14/post-373/
اومدم ببینم شما آپ کردین یا نه. چه خوب که به محض آپ کردنتون اومدم اینجا توصیفتون از ملکوت عالیه مثل تعبیرتون از سایه . تبریک می گم.
مرسی ممنون از تعریفتون! لطف دارین!
در سکوت ِ این گستره ی بی ستا ر ه
می خوا سـتم
ا ز بی پنا هی ِ پروا نه ها
برایت بگویم
. . .
انشالله که همیشه شاد و موفق باشی
یه عااااااااااالمه دوووووووووووستتون دارم
با یه دنیااااااااااااا بوووووووووووووووس
مری جانم مرسی که اومدی. ممنون عزیزم. پروانه ها بی کس نیستن چون خدا رو دارن!
با یه بغل گل یاس می دم بهت یه عالمه احساس!
بالاخره دختر برفی آپ کرد !!!!!
منتظرتم تو قصر برفیم
روزات برفی :)
می یام عزیزم. حتمن!
سلام مهشادی
خوفی؟
خیلی قشنگ بود متنت:) مخصوصا از این جمله : من رهسپار خلوت <خدا> می شوم... خیلی خوشم اومد:)
از خودت مواظبت باش دوست جونم:-*
سهلام دوستی! ممنون! خوبم.
خوشحالم که خوشت اومد! مرسی که اومدی! آخه خیلی وقت بود که از خدا دور افتاده بودم!
عزیزم چقدر نوشته هات سنگین هستن. من خیلی گیج میشم. ولی زیبان احتمالا ادبیات من ضعیفه.
شاد باشی.
الهییییییییییی!! ببخشید. شرمنده خانومی ! نازلی جون ! خوب چی کار کنم؟؟ همینطوری خودش می یاد. اما عزیزم در عین سنگینی ساده هستن! کافیه فقط یه کم تجسمشون کنی. عین واقعیتن!
روزات آبی مشی خانوم. آبی می نویسی.
ممنون شیده جان! مرسی که همیشه می آی!
مثل همیشه قشنگ!
مرسی عجیجم!!
خیلی قشنگ مینویسی. خیلی از توصیفات جالبی استفاده میکنی. واقعن من هیچ استعدادی درین زمینه ها ندارم. این همه کلمه رو از کجا میاری تو؟ اصلن چطوری به هم ربطشون میدی؟ موفق باشی.
سهلام ایده جونم اینا!!! چطولی؟؟ عزیزم خودشون می آن! من کاریشون نمی کنم. سعی می کنم هرچی رو که میبینم بگم! تو هم ساده و روون و پخته می نویسی.منم طرز نوشتن تو رو دوس دارم!
لطف داری مرسییییی!!
خوااااااااااهششششششش شاددددد بنویس
ماتیل جان! این نه شاد بود نه غمگین! مال خلوت و خدا بود.
چشم ! از این به بعد!
سلام مشی خانوم
خوبی عزیزم؟
مثل همیشه عالی می نویسی.
بهت تبریک می گم عزیزم.
سلام سحر جونم!
ممنون مرسی از تعریفت! خجالت چشیدم!
خیلی قشنگ مینویسی. ببینم مال خودته یا نه؟
مرسی جیگر!!! آره مال خودمه!
سلام.ممنون سر زدی.اما انقدر صداقت دارم که نوشتم با چند نفر
خوب چه عرض کنم! خاطرات شما هم جای خود داره!به هر حال مرسی که نظر گذاشتین!
خلوت خدا؟؟؟؟زیباست
ممنونم.مرسی آزاد جان!
مشی جان بابا زیر دیپلم حرف بزن ماهم بفهمیم خب!
ای جانمممممممممم!!! خیلی باحال گفتی!!
خانومی زیر دیپلمه به خدا! فقط کافیه تصورش کنی طنین جان! ساده ساده ست عزیزم!
وبلاگ قشنگی داری با عکس قشنگتر هم شد: از جمله های زیبایی استفاده می کنی .درکل خیلی قشنگه .
خیلی ممنون از لطفتون! ممنون که نظر گذاشتین!
نوشته هاتون رو دوست دارم سبکش با بقیه فرق می کنه
موفق باشید
حرکت انسان به سوی خدا در واقع اصلا حرکت نیست. یعنی حرکتی است که یک حرکت نیست. چراکه حرکت با movement معنا میابد اما حرکت به سوی خدا نوعی حرکت درونی است که movement ندارد. خلاصه اینکه حرکت انسان به سوی خدا نوعی حرکت کاذب از سوژه منفعل (بنده و عبد فرمانبردار و مطیع) به توهم ((پدر قدرتمند)) که خدا می نامیمش.
به قول ژاک لکان عرفا زن خدا هستند. زنهایی که رابطه جنسی خویش را با خدا پالایش داده اند و این رابطه را از تن تهی کرده اند...
راستی بابت کامنتت هم مرسی. منظورت اینه که فونتش رو کوچکتر کنم یا اصلا نوعش رو عوض کنم؟
من که با شما اصلن هم عقیده نیستم!
من حرکت به سوی خدا رو دوس دارم. و الان در حال پاک کردن ذهنم هستم تا این شکاف بزرگ و عمیقی که بینمون افتاده رو پر کنم.
خدا هیچ احتیاجی به ما و به قول شما زن و همتا نداره!
خدا همیشه خدا می مونه حتی اگه تمام مخلوقاتش بهش پشت کنن!
ممنون از نظرتون. منظورم این بود که باید فونتش کوچکتر بشه!
لذت بردم خواندنی بود
موفق باشید
ممنون! لطف دارین.
من رهسپار خلوت <خدا> می شوم.
زیبا بود
مرسی صبا جان! ممنون که سر زدی! این جمله چقدر طرفدار داشت!!!
سلام...عجب توصیفات جالبی ...خیلی زیبا بود...تبریک میگم به خاطر این همه زیبایی در نوشتار....شاد باشین...
ممنون از تعریفتون. اونقدر ها هم قشنگ نبود. فک می کنم کم بهش فکر کرده بودم.
خیلی ممنون .موفق باشین.
بسیار زیبا بود و خوشم اومد.
منم لینکت کردم.
راستی آره ما هممون یه جورایی با هم قومو خویشیم.تازه جالب اینجاست خیلی وقا قاطی می کنیم کی کیه و چکارمونه!
ممنونم پرنیان جان!
مرسی از لطفت! چه با مزه! نمی دونستم!
در یک کلمه. محشر...
خیلی ممنونم!
سلام و صبح شما بخیر
سلامممممممممممممممممممم عزیزم ممنون که بهم سر میزنی عزیزم واسم دعا کن وطلبت خیلی عالی بود اینا رو خودت مینویسی؟ دوسشتتتتتتتتتتت دارمممممممممممم
سهلام خاله ریزه! خواهش می کنم. از تو هم ممنونم که می آی!
آره مال خودمه! خوشحالم که دوسش داشتی!
شهادت امام هادی رو بهتون تسلیت میگم
مرسی! برا شما هم تسلیت.
سلاااااااااااااااااااااااااام
خوفی ماشی جون
عزیزم نوشتتت دوست داشتنی بود اما به نظر من اه یه خوده بهش روحیه شادتر داده بودی بهتر بود امیدوارم زندگیت پر از لحظات خوب باشه
بزم پیشم بیا خوشحال میشم
سلام پروانه جوووووووووون!
ممنون عزیزم. مرسی که برام نظر گذاشتی. عرفانی بود دوستم! غمگین نبود.
موفق و شاداب باشی!
سلاممممممم!
من بالاخره اومدم! مهشاد جون ممنون از اینکه پیشم اومدی و بهم سر زدی.
متنت هم خیلی قشنگ بود:)
سلااااااممممم!!! دوستممممممممم!!
چطوری؟؟ خوش گذشت؟؟ عروسی چطور بود؟؟
حسابی نینای نینای کردی؟
به سلامتی اومدی از سفر؟؟
مرسی دوستم! مرسی که اومدی!!!
به تماشا سوگند و به آغاز کلام...
خلاصه بگم عالی بود...
و به پرواز کبوتر از ذهن ... واژه ای در قفس است...
ممنونم.