آسمان رنگین است

باز من شوق نوشتن دارم .... باز من جرات خواندن دارم..... از بابت هر آنکه تورا می خواند..... باز من نرگسی به دامن دارم...

آسمان رنگین است

باز من شوق نوشتن دارم .... باز من جرات خواندن دارم..... از بابت هر آنکه تورا می خواند..... باز من نرگسی به دامن دارم...

سایه ...

سایه ام را دوست می دارم.به آفتاب سپرده ام همیشه بتابد تا تصویر خلاق تن را روی دیوار ذهن قاب بگیرم.

به مهتاب سپرده ام در وقت مرگ خورشید ،سراپا  نور باشد و با سایه ام در آمیزد.

به ستاره سپرده ام که در شبانگاهان خاکستری خورشیدی کند  تا سایه ام همه رقص باشد.

سایه ام با من می خندد، می گرید و بر تخت چوبیم آرام می گیرد. سایه من می نویسد ؛ با قلمی درشت در دست.

گاهی که دلم می گیرد و از خود فرسنگها دورم و با خود نیستم ، نزدیک می شود و ثانیه های بودنم را

 می شمارد.

سایه ام را دوست می دارم چون همیشه با من است: خنده و گریه اش را نمی بینم چون روح من

است.

وقتی می گریم ، خم می شود و گاهی که می خندم ، می لرزد. اما نمی دانم چرا از من می گریزد؟

هرگاه که به سویش می شتابم ،

دور می شود و هر گاه از او می گریزم ، آرام آرام از پیم می آید.

سایه من شبح سرگردان دل من است. هماره می ماند اما هرگز به من نمی پیوندد  و در دور دستها با آواز شمع می رقصد.

و تو به سایه ام می مانی ؛ یکدست و صبور. همیشه هستی و هرگزدر من یکی نمی شوی...

 "  دوستت می دارم"

نظرات 29 + ارسال نظر
بهاره سه‌شنبه 11 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 09:25 ق.ظ http://rouzmaregiha.blogsky.com

سلام مهشادی
خوبی؟
خیـــــــــــــــــــــــــلی قشنگ و دلنشین بود نوشته ات.... خیلی دوستش داشتم:)

سلی دوستم!!! شطولی؟؟ منم خوبم تقریبن. ممنون عسیسم! قربونت! لطف داری!

نازلی سه‌شنبه 11 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 10:34 ق.ظ http://darentezarmojeze.blogsky.com/

بسیار زیبا بود. ایده قشنگی بود. تشبیه های خوبی برایش به کار برده بودی.
شاد باشی گلم.

ممنون نازلی جونم!‌ تو هم سبک مخصوص خودت رو داری! مرسی!

ایده سه‌شنبه 11 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 10:37 ق.ظ

سلام.... خوبی؟
نوشته خودت بود دیگه؟ عجب نوشته ای. عجب دیدگاهی... خیلی خوشم اومد. نگاهت به دنیا خیلی یونیکه! یعنی یکتاست.

سلام ایده جونم اینا! خوبم عزیز! مرسی! مال خود خودم بود. مرسی یونیکو خانوم.ممنون از لطفت!

شمیم سه‌شنبه 11 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 11:33 ق.ظ

فوق العاده بود. من چقدر به نوشته هات نزدیکم.

ممنون عزیزم. خوشحال شدم.

طنین سه‌شنبه 11 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 12:44 ب.ظ http://asalioman.blogsky.com

اخییییییییییییی این قسمت آخرش خیلی ناز بود : و تو به سایه ام می مانی ... .دوست داشتم

مرسی طنین جون!‌ ممنون دوستم.

من آزادم سه‌شنبه 11 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 12:55 ب.ظ http://www.man-azadam.blogfa.com

خیلی لطیف بود.............خوشم اومد

لطف داری آزاده جان!

... سه‌شنبه 11 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 01:27 ب.ظ

روزی سایه هم به تو می رسد و آن روز به قیمت مرگ خورشید تمام خواهد شد.!

نه! سایه حتی تو تاریکی هم بامنه! می دونم!

کارمند کوچولو سه‌شنبه 11 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 01:58 ب.ظ http://edarehyema.blogsky.com

چقده قشنگ نوشتی! تولد خوش بگذره عزیزم

مرسی کارمند کوکولو! ممنون!

منم سه‌شنبه 11 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 02:37 ب.ظ

خیلی خوشدل بود! منظورم خوشگله
هیچ وقت به سایه م دقت نمی کردم.حالا که تو درباره ش نوشتی چشمامو باز کردم و دیدم چقدر درست می گی هاااااا!

چه خوب دوستم! ممنونم! راستی چرا آدرس وبتونو نذاشتین؟؟؟

inmorix سه‌شنبه 11 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 03:08 ب.ظ http://inmorix.persianblog.ir

سلام...بسیار زیبا بود.....خیلی خوشم اومد..تبریک میگم بهتون....خیلی وقته که به سایه خودم با دقت نگاه نمی کنم....

ممنون! شما لطف دارین. خوشحالم که تونستم با نوشته هام کسی رو به فکر وا دارم.
باز هم به خاطر تعریفتون ممنون!

نغمه سه‌شنبه 11 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 04:27 ب.ظ

نظیر نداره این نوشتت نگفته بودی اینقده هنر داری ؟

خیس عرق شدم نخمه جونم! مرسی عزیزم!

.•* (¤`°•.★دختر برفی★.•°`¤)*•. سه‌شنبه 11 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 09:48 ب.ظ http://dokhtarebarfi.blogsky.com

ممنون عزیز دلممممممممم
منم میلینکمتتتتتتتتتتتت

بووووووووووس بووووووووووس
روزات برفی

خواهش می کنم خانومی! دستت درد نکنه!

داستانسرا(عمولی) سه‌شنبه 11 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 10:31 ب.ظ http://www.amoooly.blogfa.com

حافظ توخود حجاب خویشتنی ازمیان برخیز.تعبیری که ازسایه داشتید واقعا عالی بود

ممنون از لطفتون. مرسی. یه دفعه ایده ش به نظرم اومد.

محمد چهارشنبه 12 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 12:39 ق.ظ http://love.blogsky.com

عالی عالی عالی

خیلی ممنونم!

خاله ریزه چهارشنبه 12 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 08:16 ق.ظ http://eshghebandangoshti.blogfa.com

عزیزم ممنون که بهم سر زدی تازه امتحاناتم تمام شده میدونی که آدم وقتی امتحان داره وضع زندگیش چه جوری میشه دارم به اوضاعم میرسم همسری هم میخواد بیاد کلی کار دارم سر فرصت مزاحمت میشم مواظب خودت باش

خواهش می کنم. چشمت روشن ! به سلامتی. یه تابستون طولانی و گرم در انتظارته!

شادی چهارشنبه 12 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 08:35 ق.ظ http://khoone-eshgh.blogsky.com

خیلی قشنگ بود دوبار خوندمش. ممنون که سر زدی.
اما لینکم که نکردی؟

جدی؟؟؟ ۲ بار خوندی؟؟ممنونم خانوم گل! لینکت می کنم.همین الان!

شبگرد اهل دل چهارشنبه 12 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 10:28 ق.ظ

خیلی فلسفی و ظریف به سایه اشاره کردی اشاره ت ناب و بی همتا بود

ممنونم از نگاهتون به شعرم.

عمو سیبیلوو چهارشنبه 12 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 01:17 ب.ظ http://amosibilo.blogsky.com

فردریک نیچه :

( هر وقت تصمیم گرفتید درهای تردید را ببندید . )

مرسی .

سراب چهارشنبه 12 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 01:23 ب.ظ

زیبا بود و به یادماندنی. از سایه شروع کردین و به عشق رسیدین. واقعن عالی بود شاد باشید.

ممنونم. لطف کردین!

سحربانو چهارشنبه 12 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 03:20 ب.ظ http://samo86.blogsky.com

وای چقدر قشنگ بود مشی جونم.

ممنونم عزیزم! از اینکه اومدی ممنون!

[ بدون نام ] چهارشنبه 12 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 04:06 ب.ظ

اروم و آبی می نویسی.از نوع دیگری. موفق باشی!

خیلی ممنونم.

سمانه چهارشنبه 12 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 04:10 ب.ظ http://hendoneh.blogfa.com

دالیییییییی من اومدما نه که فکر کنی به یادت نیستما نه به گرگان مجیک

به به! ستاره سهیل خانوم!!!
مرسی از اینکه اومدی سمانه جون!‌ خوشحالم کردی!!!

ماتیلدا چهارشنبه 12 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 05:57 ب.ظ http://matilda1992.blogfa.com

سیلام
خیلی قشنگ بود آفرین
داری کم کم شاد می نویسی جانمییییییییییییی

ممنون ماتیل جان! شاد و غمگین می نویسم دیگه!

mim پنج‌شنبه 13 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 02:04 ق.ظ

من گرفتار سنگینی سکوتی هستم که گویا قبل از هر فریادی لازم است ...

سکوت گویا تر از هر فریاد است!

سلام همسایه های2 پنج‌شنبه 13 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 09:46 ب.ظ http://rezatehranii.blogfa.com

سلام.قسمت دوازدهم خاطرات کدر آپ شد.منتظر نظرتم دوست عزیز

داستانسرا(عمولی) جمعه 14 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 05:43 ق.ظ http://www.amoooly.blogfa.com

[گل] [گل][گل][گل][گل] دعوتنامه عمولی [گل][گل][گل][گل][گل]

داستان"مثل هرروز"درمنزل شخصی عمولی منتظر نظرات ارزشمند شماست.
. [گل][گل]

منم.. جمعه 14 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 08:13 ب.ظ

چهار نقطه شنبه 15 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 10:16 ق.ظ

این مطلبت از همه قشنگتر بود!!

ممنون لطف دارین.

[ بدون نام ] یکشنبه 16 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 09:25 ق.ظ

از خوندنش محظوظ شدم واقعا بی نظیر بود

مرسی ممنونم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد