آسمان رنگین است

باز من شوق نوشتن دارم .... باز من جرات خواندن دارم..... از بابت هر آنکه تورا می خواند..... باز من نرگسی به دامن دارم...

آسمان رنگین است

باز من شوق نوشتن دارم .... باز من جرات خواندن دارم..... از بابت هر آنکه تورا می خواند..... باز من نرگسی به دامن دارم...

رقص مست

آفتاب می سٌرد  در پشت غروب... 

 می کشد پیش از خواب انگشتان استخوانی و سرخش را بر سرم ...شانه می زنم گیسوانم  را در پس حس ترم... 

تا بیایی و بگیری در بًرًم...

 

حال ایستاده ام در نقطه اوج گلدان یاس روی دریچه شب... 

سرک می کشم تا ته کوچه را غرقه به تب... 

تا این غروب هزارن بار تا به کمر پایین آمده ام، آمدنت ...  

تو می آیی خنده در چشم،با پرتقالهای بازیگوش در دست...  

من تا به آخر پله را می رقصم سرمست... 

 فاصله کم می شود با بوسه ای از جنس انار... 

می شویم چشم خود را در نگاههای خمار... 

من می پرسم:

مگر در اوج تابستان پرتقالی هم هست؟  

تو می گویی: 

آری! 

 تا تو میرقصی،تابستان, زمستانی هم هست... 

  

نظرات 21 + ارسال نظر
شیده چهارشنبه 24 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 02:14 ب.ظ

این بار خیلی رویایی بود
خوشبخت باشی عزیزم

ممنونم...

سلام همسایه های ۳ چهارشنبه 24 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 07:54 ب.ظ http://rezatehranii3.blogfa.com

سلام.متن ادبی قشنگی بود.فکر می کنم تو این نوع نوشته کارایی بیشتری داری خانوم!

ممنون...درسته!! :)))

اجادسا چهارشنبه 24 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 11:45 ب.ظ http://ajadesa.blogsky.com

سلام

عالی بود

موفق باشید و سبز

:))))

مسیح پنج‌شنبه 25 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 09:44 ق.ظ http://ashghebaroon.persionblog.ir

اره مشی جان
تلخی این روزها بدجوری می خورد به صورتها درست مثل یک سیلی نابه حق!

حیف از اونایی که رفتن...:(((

... پنج‌شنبه 25 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 10:35 ق.ظ

این بار امیدواری بود

پرنیان پنج‌شنبه 25 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 08:01 ب.ظ http://www.missthinker1992.blogfa.com

خیلی قشنگ بود عزیزم
عکستم خیلی نازه

مینا جمعه 26 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 12:04 ق.ظ

سلام مشی جون
چقدر عاشقانه است این پست
ت تو میرقصی
تابستان
همیشه سبز ماندگار است
زمستان
درمیان دستهای م
ماندگار نیست

shadow شنبه 27 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 01:54 ق.ظ http://www.shadow10.blogfa.com

قشنگ بود

شاذه شنبه 27 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 09:31 ق.ظ

مشی جونم اینی که وبلاگ منو باز کرده من نیستم!!!!!!!! تکذیییییییب می کنم شدییییید

جدی می گی؟؟؟هکت کرده؟؟؟

بلوط شنبه 27 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 10:51 ق.ظ

مهشاد جون شاذه واقعا برگشته ، نمی دونم این کیه که اومده اینجا به جاش نظر گذاشته...
چه آدمایی پیدا میشن تو این دوره زمونه...

عجب آدمای مذخرفی پیدا می شن هااااااااااا! خوب شد گفتی!! وگرنه فک می کردم هک شده!!

ایده شنبه 27 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 11:40 ق.ظ

واییییییییییییییییییییییی
بوسه ای از جنس انار. خیلی عالی بود. عالییییییییییییییییی

تُرش و شیرین بید این بوسه ای از جنس انار ایدی گُلی!:)))

آزاده شنبه 27 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 04:53 ب.ظ http://newstanford.blogsky.com

سلام!! من همشهری شاذه هستم:) دیدم خودشم براتون کامنت گذاشته:) خواستم اطلاع بدم اونی که جای شاذه نوشته یه آدم دروغگو است!! لطفا به هر کی می شناسین بگین که اون شاذه نیست!!

بله عزیزم! می دونم!! فهمیدم!

گوش مروارید شنبه 27 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 05:01 ب.ظ

سلام نفس
چقده خوشمزه بود این شعره
خیلی قشنگ وپر از احساسات لطیف بود

قربونت برم من! خانوم مهربون...

مسیح شنبه 27 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 09:28 ب.ظ http://ashghebaroon.persionblog.ir

دوست دارم این نوستالژی رو دوست جووووون

:))) منم دوس جون!

شاذه یکشنبه 28 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 09:18 ب.ظ

بابا به پیر به پیغمبر من خودمم. اینی که وبمو باز کرده من نیستم!!! هکم نکرده. من وبمو بستم. اونم خیلی ساده بازش کرد! حالا وقتی نتونست قصه بنویسه باور می کنین من نیستم. اسم جدیدم هم آیلاست. هروقت وبم راه افتاد خبرت می کنم عزیزم

برو بابا!! فک کردی باور می کنم؟؟ شاذه از آشناهای نزدیکه! خودم از ش خبر موثق دارم!

نازلی پنج‌شنبه 1 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 11:11 ب.ظ

سلام عزیز دلم
چطوری ؟ ببخشید که یه مدته من اصلا نیستم.
دیگه با این کوچولو اصلا وقت نمیکنم.
مثل همیشه نوشته ات خیلی خیلی قشنگ بود.
سعی میکنم بیشتر سر بزنم.
مراقب خودت باش دوستم.

[ بدون نام ] جمعه 2 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 12:07 ب.ظ

مشی جونم می خواستم بگم که اون شاذه که داره تو وبلاگ نگارین می نویسه قلابیه....منم اولش گول خورده بودم دیروز به خودش اس ام اس زدم گفت که یکی داره از اسمش سوء استفاده می کنه...اگه دسم بهش برسه

راس می گی؟؟کاشکی زودتر می گفتی!!! من فک کردم راس می گه!
بیچاره این همه اومد تو وبلاگ من بهم گفتااااا!! :(((

داستانسرا(عمولی) جمعه 2 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 03:52 ب.ظ http://www.amoooly.blogfa.com

من پرتقال میخوام ننهههههههههههههههه

تو تابستون؟؟هرچند وارداتیشو داریم عمو!!

اجادسا شنبه 3 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 02:22 ق.ظ http://ajadesa.blogsky.com

سلام به دوست عزیزم خوبی؟
.
.
امروز تولد ماهی سیاه کوچولوس
ماهی سیاه کوچولو یک ساله شد
منتظر تشریف فرماییتون هستم
خوشحال میشم نظرتون و بگید و من و راهنمایی کنید
موفق و سبز باشید
مدیر وبلاگ ماهی سیاه کوچولو = = = اجادسا

زهرا شنبه 3 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 02:26 ب.ظ http://www.zahradelshad.blogfa.com

ممنون اومدی

مسیح شنبه 3 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 11:45 ب.ظ http://ashghebaroon.persionblog.ir

در من شعله ای بود که دیگر نیست. بارقه ای, سو سو ی.حرفی از جنس نور که دیگر نیست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد