آسمان رنگین است

باز من شوق نوشتن دارم .... باز من جرات خواندن دارم..... از بابت هر آنکه تورا می خواند..... باز من نرگسی به دامن دارم...

آسمان رنگین است

باز من شوق نوشتن دارم .... باز من جرات خواندن دارم..... از بابت هر آنکه تورا می خواند..... باز من نرگسی به دامن دارم...

زنبورک...

زنبورکی کارگر مسلکم که شفیره فروردین را شکافته ام و آفتابگردان پوش شده ام.

صبحها با طلوع به دشت می روم و با خواب ناز خورشید به کندو باز می گردم.سبد آرزوهای من به اندازه گلبرگ پیری در همین حوالی ست. 

بامدادان در کندو شیرینم به حرفهای

سرباز پیر گوش سپردم .گفتم که آرزویم نوشیدن شهد سیب سرخی ست که عطر آن از دوردستها پرهایم را مست می کند.

و ملخی خوش تراش و رنگین بال هر لحظه با قهقهه هایش پیراهن وسوسه رهایی از کندو را بر تنم می پوشاند.گفتم که امید من سرک کشیدن از پشت باغی ست که بوی یاس می دهد ، یاس بنفش!گفتم که تن من پر از آهنگ رفتن است. 

  

                                                               

سر باز پیر با زهر خندی می گفت:امروز از پشت پرچین آرزو که رد می شوی دعا کن که آفتاب فردا را ببینی زنبورک!اجل روی همین گلبرگ پیر شبنم می نوشد.

 

پ.ن: عمر زنبورهای کارگر فقط 5 هفته س و زندگیشون سراسر کار ه و کاره و آرزو...

نظرات 22 + ارسال نظر
شیده یکشنبه 28 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 10:52 ق.ظ

خیلی قشنگ و غم انگیز بود عزیزم یه لحظه فک کردم چقدر دنیا کوچیکه و عمر کوتاه

ایده یکشنبه 28 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 11:29 ق.ظ

وای کیف کردمممممممممممممممممم. به جان خودم کیف کردم! بیشتر ازین نمیشد کیفور بشنم!!!! عالی بوددددد! گفتم که آرزویم نوشیدن شهد سیب سرخی ست که عطر آن از دوردستها پرهایم را مست می کند.
و ملخه... و باغ یاس...
تهش اما چقدر تلخ بود...

سیلام ایدی! ای می حالم از نظراتت! آی می ترکونی با نظراتت!این زنبوره زندگیشس شبیه بعضی از آدماس! تا می آن به آرزوهاشون برسن ، عمرشون تموم می شه!

بهاره.ع یکشنبه 28 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 12:03 ب.ظ http://rouzmaregiha.blogsky.com

سلام مهشادی
خیلی زیبا و قشنگ بود... فقط همین و می تونم بگم.... چقدر دلم به حال هر دو تا زنبورا سوخت

زنبور ه یکی بود دوسم! اون یکی ملخ بید!

ماتیلدا یکشنبه 28 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 01:10 ب.ظ http://matilda1992.blogfa.com

سیلام
اسم وبلاگ نو با تاخیر مبارک
من کلا دلم بحال این حشره ها می سوزه همیشه دارن می دوئن و می دوئن که بعدا راحت باشن ولی خیلی قبل از رسیدن بعدا تموم شدن

رونالی یکشنبه 28 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 04:46 ب.ظ


واییییییییییییییی احساسات قشنگتو برممممم

قبونت برم! مامان نی نی!

کارمند کوچولو یکشنبه 28 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 05:05 ب.ظ http://edarehyema.blogsky.com/

سلام مشی جون.. من همین دور و ورام.. فقط سرم شلوغه ... راستی خیلی قشنگ نوشتی ها

پروانه عاشش(امید) دوشنبه 29 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 12:30 ق.ظ http://parvanevar.parsiblog.com

سلام مشی خانوم
فقط تنها چیزی که در مورد این مطلب به ذهنم میرسه اینه که بگم سادگی و لطافت خاصی لابه لاش هست زنبور حس خاصی رو به نوشته داده
راستی حالا خوب شد !!!!عنوان وبلاگتونو میگم تازه داره داره با حال و هوای اینجا همرنگ میشه .
در ضمن بزودی منم به هوای نوشتن برمیگردم و شما بازم مجبورید نوشته های لوس این پروانه (امید) رو بخونید پس نگران نباشید من همیشه هستم برای گفتن خیال های کودکانم
هر وقت اپ کردم خبرتون میکنم
ممنون از این همه محبت شما

منم ممنونم از شما! و از نظرتون !

سحربانو دوشنبه 29 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 08:34 ق.ظ http://samo86.blogsky.com

وای مشی جونم چقدر دلم سوخت واسه این زنبوره:(
بیچاره چقدر زود میمیره:((((((((((

آره عزیزم! خیلی غم انگیزه! زندگیش فقط و فقط آرزوئه! عروس خانوم!

پرنیان دوشنبه 29 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 10:54 ق.ظ http://www.missthinker.blogfa.com

بی شاره زنبورا.
اسمعیل اینا ۱۰٬۱۲ الشونه.لهجهء تهرانیم طوریش نیست یکم به قیافهء این فسقلی نمی خوره.اینجام که تهران نیست همچین یکم خنده داره حرف زدنش!!

خانوم زیگزاگ دوشنبه 29 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 11:56 ق.ظ http://Daily.30n.ir

آخی... دلم سوخ

کیانا دوشنبه 29 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 02:19 ب.ظ

به به! کیانا خانوم! این ورا!

سایه دوشنبه 29 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 02:54 ب.ظ

خیلی خوب نوشتی واقعا عمر کوتاهه

سلام همسایه های2 دوشنبه 29 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 08:58 ب.ظ http://rezatehranii.blogfa.com

سلام.ممنون سر زدی
زدی تو کار متن
خوب بود.نثر روانی داری.داستان نویسی را هم امتحان کن.
به امید دیدار

ممنون از نظرتون.من رمان هم نوشتم.فقط چاپ نشده!

پاییز برگ ریزان سه‌شنبه 30 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 10:27 ق.ظ http://azi.blogsky.com

سلام دوستم
چه زیبا و با احساس...
ممنون که بهم سر زدی
چشم حتما همین روزها آپ میکنم

بلوط سه‌شنبه 30 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 11:02 ق.ظ

سلام مهشاد جونم. خوبی؟
ممنون که پیشم میای
آخی دلم برای این زنبوره سوخت...
البته بگذریم که من کلا نسبت به زنبور وسواس عجیبی دارم به خصوص وقتی فضول باشه و هی دور و بر آدم بپلکه.
البته زنبور عسل یه چیز دیگه س

سلام همسایه های4 سه‌شنبه 30 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 12:37 ب.ظ http://rezatehranii4.blogfa.com

سلام.وب ۲ و ۴ آپه.
بقیه هم بعد از ظهر

نازلی سه‌شنبه 30 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 01:05 ب.ظ http://darentezarmojeze.blogsky.com/

چقدر خوشگل بود مهشادی جون. همیشه به کسانی که از زبان حیوانات و یا اشیاء داستان مینویسند حسودی میکنم اصلا نمیتونم این کار رو انجام بدم خیلی سخته. واقعا نوشته ات تحسین برانگیزه عزیزم موفق باشی خانم.

ممنونم نازلی جونی! عسیسم! لطف داری!

نظرسنجی آنلاین سه‌شنبه 30 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 01:13 ب.ظ http://www.nazarsanjionline.blogsky.com

با سلام بر شما مدیریت محترم وبلاگ.
اولا، مطالبتون جالب و خواندنیه. دستتون درد نکنه.
ثانیا، سایت «نظرسنجی آنلاین» با آدرس www.nazarsanjionline.blogsky.com بدون هیچگونه وابستگی به گروه یا سازمان و ارگان سیاسی داخلی و خارجی، و به صورت کاملا مستقل نظرات مردم عزیز ایران را در مورد مسائل جاری کشور عزیزمان دریافت می‌کند. توصیه می‌شود شما نیز سهمی در این نظرسنجی داشته و نیز نظرات سایر هم‌میهنانمان را مشاهده فرمایید. ضمنا سایر دوستانتان را نیز به این نظرسنحی دعوت کنید. با سپاس.

پیرهن پری سه‌شنبه 30 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 05:33 ب.ظ http://pirhanpari.blogfa.com

وقتی فرصت کم باشه ، هی بیشتر تلا ش میکنی که بهترین بهره رو از ش ببری !
باید اینجوری باشیم ، باااااااااااااااااااید !
ولی نیستیم ،‌نمیدونم چرا همیشه خیالمون راحته که اوووووووووووووووه ، ما که هنوز وقت داریم ، در صورتی که نیست اینجوری :(

خاطره سه‌شنبه 30 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 11:24 ب.ظ

مث خواب دم صبح من دلم می خواهد بدوم تا یر کوه بروم تا ته دشت ....
بهت تبریک می گم تا حالا تو وبلاگا ندیدم کسی مثل تو اینقدر روان و لطیف بنویسه

بهاران چهارشنبه 1 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 11:04 ق.ظ http://chalesh.blogsky.com

.........زندگی...........عالی بود

جونمممممممممم!

inموریx جمعه 3 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 04:29 ب.ظ http://inmorix.persianblog.ir

سلام...درسته خیلی دیر رسیدم ولی خیلی کیف داد این مطلبت....واقعا ارزش داشت که بزور این کامپیوتر رو روشن کنم و بیام تو وب و این مطلبتو بخونم....عالی بود....عالی.....شاد باشین....

شما همیشه لطف دارین! واقعن ممنونم از انزژی مثبتتون!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد